دومین کتاب آنچلوتی حال در ایتالیا چاپ شد: "درخت سال نوی من"

    آنچلوتی دراین کتاب از تاکتیک هایش و متدولوژی کاری اش نوشته و درمقدمه این کتاب نوشته که تنها مسائل فوتبالی در تصمیم گیری ها دخیل نیستند: "این روزها در خیلی مواقع شاهد این هستیم که مسائل اقتصادی و تجاری در تصمیم گیری ها نقش پررنگ تری نسبت به مسائل تکنیکی دارند."

    او در طول دوران مربیگری اش بارها شاهد چنین مسائل و تاثیر بعد اقتصادی در دنیای فوتبال بوده، به عنوان مثال زمانی که دیوید بکام تازه از لیگ ام.ال.اس به پاری سن ژرمن منتقل شده بود، در بازی این تیم درمرحله یک چهارم پایانی لیگ قهرمانان اروپا مقابل بارسلونا به میدان رفت. و یا فروش مسعوت اوزیل بیشتر تصمیمی اقتصادی بود تا ورزشی؛ چرا که سران رئال به پول کافی برای خریداری بیل نیاز داشتند.

    البته سرمربی ایتالیایی با دید خوبی نسبت به جدایی اوزیل از رئال نگاه می کند؛ چرا که مادریدی ها حالا قادرند تا از دی ماریا بیشتر بهره ببرند. آنها برای خرید این ستاره آرژانتینی 25 میلیون یورو هزینه کرده بودند و برای خرید اوزیل 15 میلیون یورو. بعد از آن هم که نوبت به شروع پرحاشیه و جنجالی بیل رسید. بیل بدون آنکه در اردوی پیش فصل شرکت کرده باشد به اسپانیا آمد و بلافاصله بعد از حضور در مادرید، در ترکیب اصلی رئال مقابل ویارئال قرار گرفت. یک هفته بعد او قبل از انجام اولین بازی اش در برنابئو در مقابل ختافه، در تمرینات وارم آپ مصدوم شد و این هم مثال خوبی برای این باره بود. نامگذاری یکی از سالن های وی.آی.پی ورزشگاه برنابئو به نام سالن فلای امیریتس به خاطر قرارداد این باشگاه با شرکت هواپیمایی امیریتس نیز نمونه خوبی است.

    کارلتو همیشه زیر نظر مالکان باشگاه و روسای باشگاه خیلی تاثیرگذاری کار کرده: از برلوسکونی و آبراموویچ گرفته تا الخلیفی و فلورنتینو پرس .... و خیلی ها او را متهم می کنند که خیلی وقتها به خاطر این روسا پا روی خواسته هایش می گذارد؛ البته این چیزی است که خود آنچلوتی آن را درم کند. بااین وجود دراین کتاب آنچلوتی دراین باره توضیح داده که چطور سیستم بازیهای تیمش را برای آنکه به بهترین نحو ممکن از بازیکنانش بهره ببرد تغییر داده. و برای مثال از اتفاقی که در فصل3-2002 در میلان رخ داد و او از سیستم درخت کریسمس مشهور (1-2-3-4) بهره گیری کرد نام برده. در آن زمان ریوالدو تازه به میلان پیوسته بود . بعد از آن با آمدن کاکا اوضاع تغییر کردو همین به آنچلوتی کمک کرد تا سیستم تیمش را به سیستم 2-1-3-4 تغییر دهد. حالا او در مادرید در شرایط مشابهی است (البته آنچلوتی درکتابش درمورد تاکتیک هایی که در رئال مادرید به کار می گیرد حرفی نزده) . او درابتدا کارش در رئال را با سیستم 2-4-4 آغاز کرد و بعد برای آنکه بتواند کریس و بیل را درکنار هم به میدان بفرستد سیستم 3-3-4 را در تیمش پیاده سازی نمود.

    آنچلوتی دراین کتاب راجع به هیچ یک از روسای پیشینش حرف نزده ولی از ارتباطاتی که درباشگاه های مختلف داشته، مطالبی نوشته: "سرمربی باید ویژگی خبررسانی داشته باشد. سرمربی این وظیفه را دارد که سران باشگاه را درجریان بگذارد." و از یوونتوس به عنوان مثال نام برده و راهکار را مشخص کرده: "یوونتوس پروژه ای روشن و مشخص دارد. آنها از مهره های مشخصی برای هر پست بهره می برند. هربازیکن جایگاه کاملا مشخصی دارد و تفاوتها کاملا مشخص است." البته این در رئال مادرید هنوز به طور کامل مشخص نیست و خریدهای باشگاه تصمیم گیرنده مشخصی به جز پرس ندارد. با وجود تمام اینها آنچلوتی به تمجید از ساختار باشگاهش پرداخته و درمورد رئال نوشته: "رئال یک باشگاه معمولی و ساده نیست. بلکه یک باشگاه بزرگ است. فلورنتینو مرا تا سالن افتخارات و جامهای باشگاه همراهی کرد و قطعا می دانست که چطور باید مرا تحت تاثیر قرار دهد."

    او درمورد نحوه انتخاب دستیارانش هم گفت: "من به ذات و غریزه خودم نگاه می کنم." حالا پسر آنچلوتی و دامادش هم در باشگاه مادریدی مشغول کار هستند.

    کارلتو دراین کتاب راجع به دستیارش زیدان هم مطالبی نوشته : "زیدان بزرگترین بازیکنی است که من مربیگری اش را برعهده داشته ام."

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: